شیرین کاریهای سویلآی خانم (6) «نه!»
جمعه شب (یعنی دیشب) رفتیم بیرون. ناگفته نَمونه که سویلآی خانم وقتی سوار ماشین میشه فوراً خوابش میگیره. توی بغلم تکیه داده بود به من و داشت بیرون رو نگاه میکرد که یه لحظه من از خواهرم پرسیدم: " سویلآی خوابیده؟ " و تا خواهرم بخواد نگاش کنه و چیزی بگه خودش آروم گفت: " نــــــه! " بعد ما خندیدیم و برای مامانم تعریف کردیم. موقع تعریف کردن بازم وقتی به جملهی " سویلآی خوابیده؟ " رسیدیم خودش دوباره گفت: " نـــــه! " و باز مامانم از خودش پرسید: " سویلآی جونم خوابیدی؟ " باز جواب داد: " نـــــه! " و ما همهمون ...