ائلآیِ شکموی من!
یه روز توی اواخر سال تحصیلی 91 - 1390 که ائلآی خانم ما شیش سالش بود و به پیش دبستانی میرفت، یعنی اولین روز بعد از تعطیلات عید 91، وقتی برگشت خونه من متوجه لکههایی روی مانتو و مقنعهی سفیدش شدم. احساس کردم شبیه لکههای آش باشه از خودش که پرسیدم جواب داد که توی مدرسه آش نذری میدادن و اون و دوستش رفتن گرفتن و خوردن. ولی خانمی که آش رو میداده گفته بود باید فردا هر کدومتون 500 تومن بیارین! ولی ائلآی دلیلش رو نفهمیده بود. وقتی ازش پرسیدم که نذری رو کجای مدرسه میدادن، متوجه شدم که رفته بود و از بوفهی مدرسه آش گرفته بود ولی فکر کرده بود نذریه . ...