یه آسمون با سه تا ماه

 سلام ما خانوادگی یعنی خودم، آقامون و دو تا دخترامون « ائل‌آی » و « سویل‌آی »، سوم شعبان ولادت با سعادت «حضرت امام حسین (علیه‌السلام) » رو به همه‌ی اقوام، فامیل، دوستان، آشنایان و همه‌ی بازدیدکننده‌های وبلاگمون تبریک می‌گیم.   ...

واقعاً بعضیا چی فکر می‌کنن؟ فکر می‌کنن با پخش کردن سه‌تا، پنج‌تا، هفت‌تا، ده‌تا یا بیست‌تا یا حتی 100تا از روی یه پیغام، به آرزوشون می‌رسن؟ یا نه برعکس اگه پخش نکنن بدبخت می‌شن و نفرین اون پیغام می‌گیرتشون؟ چرا هچین اعتقاداتی پیدا می‌کنن؟ چرا دست از سر خرافات برنمی‌دارن؟ ما که بچّه بودیم، مدل کاغذی‌ش بود. بعدها که بزرگ‌تر شدم، توی زیارتگاه‌ها مدل دیگه‌ش رو دیدم. توی ابقاء متبرکه مثل امامزاده‌ها، تا دلتون بخواد داخل جلد زیارت‌نامه‌ها پر بود از همین متن‌ها. (متأسفانه هنوز هم هست) بعدها توی اس‌ام‌اس‌ها هم پر شد...

ائل‌آی روز چهارشنبه 25 آبان سال 84، ساعت یک و نیم بعدازظهر متولد شد. فقط خدا می‌دونه که چقدر خوشحال بودم و بودیم. اون اولین نوه‌ی مامانم اینا بود. از طرف باباش هم اولین نوه‌ی دختر بود. توی فامیل آقای همسر، دختر خیلی کم داشتن. توی نوه‌ها هم که خیلی کمتر. برای همین ائل‌آی چشم و چراغ همه بود. هم خانواده و فامیل من و هم خانواده و فامیل آقای همسر. اینم یه عکس از نوزادی ائل‌آی بقیه‌‌‎ش تو ادامه‌ی مطلبه ائل‌آی وقتی به دنیا اومد، چهار کیلو وزن داشت و 53 سانت قد. با این‌که وزنش خوب بود ولی به خاطر این‌که قد بلندی داشت، لاغرتر به نظر می&zwn...

وقتی من هفت - هشت ساله بودم و شبکه دو، شنبه‌ها اوشین رو پخش می‌کرد، یادمه از نظر همه اوشین خیلی بدبخت بود و خیلی سختی می‌کشید و همه عقیده داشتن که زندگی اون خیلی تلخه و سختی‌های اون تمومی نداره. اما حالا که اوشین دوباره داره از شبکه تماشا (هر شب ساعت 10) پخش می‌شه من احساس می‌کنم که اون چندان هم زندگی سختی نداره و کار می‌کنه و پول درمی‌آره. یعنی بالاخره یه کاری هست تا اون انجام بده و مشکلات دیگه‌ی زندگیش هم اونقدر غیرقابل تحمل و سخت و لاینحل نیستن که قبلاً فکر می‌کردم. درباره ازدواجش هم همین‌طور. درمقابل کایو که یه دختر پول‌دار بود ازدواج اوشین خیلی بهتر بوده . . . . .  ...

ماه فـــرو مانـــــد از جمــــــال محمّـد           ســـرو نباشـــد بـــه اعتـــدال محمّد قــدر فلک را کمـال و منزلتـــی نیست           در نـظــــر قـــدر بـــا کـمــــال محمّد وعـده‌ی دیـــــدار هر کسی به قیامت            لیـــله‌ی اســری شب وصال محمّد آدم و نوح و خلیل و موسی و عیسی            آمـــده مجـمـــوع در ظـــلال محمّد عرصـه‌ی گیتی مجال همت او نیست       &nb...

بعداز ظهر تو آشپزخونه بودم، داشتم یه ذره کاچی واسه سویل‌آی درست می‌کردم. ائل‌آی رو مبل نشسته بود، هم داشت تلویزیون می‌دید هم یه سر زنجیر عمو زنجیرباف تو دستش بود و آروم تکونش می‌داد (دونه‌های پلاستیکی به شکل زنجیر که وقتی به هم وصل می‌شن یه زنجیر درست می‌کنن به طول حدود سه یا چهار متر). صدای شق و شق زنجیر عمو زنجیرباف هم گاهاً می‌اومد که یهو صداش زیاد شد. همون موقع ائل‌آی منو صدا زد که : مامان زود باش بیا ببین هم‌بازی پیدا کردم. به سرعت خودمو از تو آشپزخونه پرت کردم تو هال و با این صحنه‌ی بامزه روبرو شدم: سویل‌آی خانم خودشو رسونده بود به ...

دوست داشتم مطالب مربوط به ائل‌آی رو مرتب و به ترتیب سنش بنویسم اما باید اینو قبول کنم که همه‌ی خاطرات یک‌جا یادم نمی‌افتن که  منم اونا رو درست و سر جاشون این‌جا جمع‌آوری کنم. پس چاره‌ی دیگه‌ای ندارم. ولی فعلاً اصلی‌ترین موضوع اخیر باسواد شدن دختر عزیزمه. نمی‌تونم اندازه خوش‌حالیمو از این موضوع بیان کنم ولی مطمئنم که همه‌ی پدر و مادرایی که فرزند دلبندشون باسواد می‌شه احساس منو درک می‌کنن. اینم عکس فارغ‌التحصیلی ائل‌آی خانم ...

چه آبجیِ مهربونی! ...

...