ائل‌آی خانمائل‌آی خانم، تا این لحظه: 18 سال و 5 ماه و 13 روز سن داره
سویل‌آی خانمسویل‌آی خانم، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 26 روز سن داره
ایشیل‌آیایشیل‌آی، تا این لحظه: 4 سال و 10 ماه و 12 روز سن داره

یه آسمون با سه تا ماه

سال نو مبارک

23 اسفند 92، رفتیم ارومیه . و تا 16 فروردین 93 ، اون‌جا بودیم. توی این مدت به بچّه‌ها و همین‌طور به ما، خیلی خوش گذشت. به مرور عکس‌های بچّه‌ها رو می‌ذارم. ولی قبل از هر چیز:       سال نوی همه مبارک   اینم از طرف من: امسال سال اسب هست و امیدوارم برای همه سال خوبی باشه. ترتیب نام‌های حیوانی سال‌ها را ابونصر فراهی در نصاب الصبیان چنین به نظم درآورده است: (از ویکی‌پدیا )   مـوش و بقـر و پلنـگ و خرگـوش شمــار                       زا...
18 فروردين 1393

ائل‌آی خانم و برنامه‌ی عمو پورنگ! (2)

ائل‌آی خانم روز چهارشنبه توی برنامه‌ی عموپورنگ شرکت کرد. این عکس تیپشه توی برنامه عموپورنگ :   و دو سه دقیقه از فیلمش رو هم به محض این‌که آپلود کردم، این‌جا می‌گذارم.   طبق قول قبلی؛ اینم فیلم 5 دقیقه‌ای عموپورنگ با حضور ائل‌آی خانم البته توصیه نمی‌شه چون حجمش 30 مگابایته. مگر این‌که نصف شب دانلودش بفرمایین  شنبه 17 اسفندماه 1392 ساعت 19:17   ...
20 اسفند 1392

ائل‌آی خانم و برنامه‌ی عمو پورنگ!

چهارشنبه، 14 اسفندماه 1392 ساعت 4 بعدازظهر، (یعنی فردا) ائل‌آی خانم توی برنامه‌ی عمو پورنگ که از شبکه‌ی دو قراره پخش بشه شرکت می‌کنه. از همه‎‌ی دوستان دعوت می‌کنم که برنامه‌ی عمو پورنگ رو که مزین شده با حضور انور ائل‌آی خانم ما، از دست ندن   قدماتون سر چشم البته ساعت پخش دقیقش 4:15 هست و     سه‌شنبه 13 اسفندماه 1392 ساعت 20:19 ...
13 اسفند 1392

اغذیه‌ی نشاط ستارخان ؛)

دیشب رفته بودیم اغذیه‌ی نشاط اوائل خیابون ستارخان (از سمت میدون توحید) پیتزا یی که برای ائل‌آی خانم سفارش داده بودیم، قبل از این‌که برسونتش روی میز، از دستش لیز خورد و برگشت و افتاد روی زمین با باباش رفتن و یه سفارش دیگه دادن. دوباره شماره‌ی پیتزا ی ائل‌آی خانم رو خوندن و ایشون همراه باباش رفت تا پیتزا ش رو بگیره، وقتی به متصدی تحویل پیتزا گفته بودن که پیتزا ش افتاده روی زمین، یه پیتزا ی دیگه به ائل‌آی خانم دادن و گفتن که برین و قبض‌تون رو پس بدین و پول‌تون رو هم پس بگیرین؛ چون قانون این‌جا اینه که اگه یه پیتزا یی (به طور کامل و اتّفاقی) از دست مشتری...
13 اسفند 1392

ائل‌آیِ شکموی من!

یه روز توی اواخر سال تحصیلی 91 - 1390 که ائل‌آی خانم ما شیش سالش بود و به پیش دبستانی می‌رفت، یعنی اولین روز بعد از تعطیلات عید 91، وقتی برگشت خونه من متوجه لکه‌هایی روی مانتو و مقنعه‌ی سفیدش شدم. احساس کردم شبیه لکه‌های آش باشه از خودش که پرسیدم جواب داد که توی مدرسه آش نذری می‌دادن و اون و دوستش رفتن گرفتن و خوردن. ولی خانمی که آش رو می‌داده گفته بود باید فردا هر کدومتون 500 تومن بیارین! ولی ائل‌آی دلیلش رو نفهمیده بود. وقتی ازش پرسیدم که نذری رو کجای مدرسه می‌دادن، متوجه شدم که رفته بود و از بوفه‌ی مدرسه آش گرفته بود ولی فکر کرده بود نذریه . ...
8 اسفند 1392

ائل‌آیِ شیرین زبون من! (2)

جهت این‌که بدونم به موقع‌ش به ائل‌آی خانم، باید عرق نعناع بدم یا نبات داغ ، جای معده و روده‌ ش رو بهش یاد داده بودم و وقتی دلش درد می‌کرد، خودش  می‌گفت که معده‌ ش درد می‌کنه یا روده‌ ش و حتی دیگه خودش تشخیص می‌داد که باید عَیَه مَعنا بخوره یا نبات و وقتی ازش می‌پرسیدن توی سرت چی داری؟ می‌گفت: « عَعل » وقتی هم ازش می‌پرسیدن توی دلت چی داری؟ می‌گفت: « معده یوده » چهارشنیه 7 اسفند 1392 ساعت 21:22 ...
7 اسفند 1392

ائل‌آی مهربون من! (2)

از اون‌جایی که من و ائل‌آی خانم اکثر مواقع تنهایی بیرون می‌رفتیم (به دلیل مشغله‌ی کاری که باباش داشت و مأموریت‌هایی که می‌رفت) و بیشتر خریدهاش رو من انجام می‌دادم، ایشون فکر می‌کردن که مامانشون ( ) خیلی پول‌دار تشریف دارن (حتی پول‌دارتر از بابا ) و همه‌چیز رو باید مامان تهیه کنه! در همین راستا، یه روز که از کنار یه ماشین هم‌رنگ و مثل ماشین خودمون رد می‌شدیم، ائل‌آی خانم با یه حالت جدی و اخمو به من فرمودن: «مامان! چرا یه چراغ واسه ماشین بابا نمی‌خری؟؟؟»     توضیح کوچولو این‌که: ماشین آن‌چنانی نبود، یه پر...
7 اسفند 1392

ائل‌آیِ مهربون من!

ائل‌آی خانم وقتی سه ـ چهار ساله بود، هر وقت که با هم‌دیگه بیرون یا توی مترو بودیم و از این خانم‌های دستفروشی که جوراب مردونه می‌فروختن می‌دید، یاد باباش می‌افتاد و فوراً به من می‌گفت: «مامان! می‌شه واسه تولد بابا جوراب بخرم؟؟؟؟؟» و بدون این‌که منتظر جواب من باشه، دو سه تا رنگ جوراب  ( ناگفته نَمونه که باباش فقط جوراب مشکی می‌پوشه) انتخاب می‌کرد و می‌خریدیم چهارشنبه 7 اسفند 1392 ساعت 21:00 ...
7 اسفند 1392

تولدم مبارک :)

امروز یعنی 20 بهمن تولدمه . من این روز عزیز رو به خودم ، همسرم ، دخترام ، خانواده‌م ، دوستانم و همه‌ی عزیزانی که این‌جا رو می‌خونن تبریک و تهنیت می‌گم . و چون از همه‌تون دورم، دوستان عزیزم رو به یه کیک خوشمزه و راحت مهمون می‌کنم: کیک فنجانی (بدون فر) (البته من خودم یه بار توی قابلمه درست کردم، چند بار هم توی مایکروویو؛ خیلی عالی درمی‌آد. به همه توصیه‌ش می‌کنم. آماده کردن موادشم که بیشتر از 3 - 4 دقیقه وقت نمی‌بره.  )   یک‌شنبه 20 بهمن 1392 ساعت 5 بعدازظهر ...
20 بهمن 1392