ائلآیِ مهربون من!
ائلآی خانم وقتی سه ـ چهار ساله بود، هر وقت که با همدیگه بیرون یا توی مترو بودیم و از این خانمهای دستفروشی که جوراب مردونه میفروختن میدید، یاد باباش میافتاد و فوراً به من میگفت: «مامان! میشه واسه تولد بابا جوراب بخرم؟؟؟؟؟»
و بدون اینکه منتظر جواب من باشه، دو سه تا رنگ جوراب ( ناگفته نَمونه که باباش فقط جوراب مشکی میپوشه) انتخاب میکرد و میخریدیم
چهارشنبه 7 اسفند 1392 ساعت 21:00
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی