ائل‌آی خانمائل‌آی خانم، تا این لحظه: 18 سال و 5 ماه و 17 روز سن داره
سویل‌آی خانمسویل‌آی خانم، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 30 روز سن داره
ایشیل‌آیایشیل‌آی، تا این لحظه: 4 سال و 10 ماه و 16 روز سن داره

یه آسمون با سه تا ماه

شیرین زبونی‌های سویل‌آی خانم (2) - برج میلاد!

پنجره‌ی منزل ما (تو طبقه‌ی هفتم) رو به سمت برج میلاده و پشت سر اون رشته کوه البرز دیده می‌شه (البته وقتی هوا تمیزه!) سویل‌آی عزیزم از وقتی که خودش رو شناخته و نیاز به سرگرم شدن داشته، یکی از سرگرمیاش تماشای برج میلاد ، توی روز و شب بوده. البته ناگفته نَمونه که تو شبای اَبری جلوه‌ی برج میلاد از شبای دیگه بیشتره. چون نور می‌افته روی ابرا و خیلی منظره‌ی رویایی‌ای به وجود می‌آره. خلاصه این‌که سویل‌آی خانم، برج میلاد رو حسابی شناخته. و توی اون دو سه روزی که ( اربعین حضرت امام حسین(ع) ) تلویزیون همه‌ش تصاویر امام‌زاده‌ها و مساجد مختلف رو نشون می&...
3 دی 1392

شیرین زبونی‌های سویل‌آی خانم (1) نانای!

سویل‌آی خانم ما صبح‌ها خیلی زود بیدار می‌شه و بعد از این‌که آبجی‌جونمشو راهی مدرسه می‌کنه، حدودای ساعت هشت تا نه دوباره می‌خوابه و دور و ور ساعت دوازده بیدار می‌شه. دیروز بعد از این‌که از خواب بیدار شد، اومد دست منو گرفت و گفت: " نانای . . . نانای " گفتم که : " چی می‌خوای مامان‌جونم؟ می‌خوای نانای کنی؟ " گفت: " نـــــــــــه . . . نــــــــانــــــــای " گفتم: " باشه بریم بهم نشون بده. " دست منو گرفت برد سر اجاق گاز دوباره گفت: "  نـــــــانـــــــای " تازه متوجه شدم که بچّه‌...
25 آذر 1392

ائل‌آی بازی‌گوش من !

وقتی ائل‌آی عزیزم، یک سال و نیم ـ دو سالش بود، ما هر وقت سوار مترو می‌شدیم (با توجه به این‌که من کاپشن و کلاهش رو درمی‌آوردم) کفشا و جوراباش رو هم درمی‌آورد و احساس می‌کرد که اینم یه نوع مهمونیه! البته این کار رو (یعنی درآوردن کفش و جورابش رو) توی آموزشگاه دخترخاله‌م هم انجام می‌داد. چون کفِش موکت بود! البته کف مترو هم که موکته دیگه!!! ...
20 آذر 1392

شیرین کاری‌های سویل‌آی خانم (16)

ائل‌آی روی یکی از مبلای تکی نشسته بود و داشت مجله‌ش رو می‌خوند. سویل‌آی اومد و انگشت شست ائل‌آی رو گرفت و پشت سر خودش کشوند تا نزدیک در ورودی. یهو ائل‌آی رو چرخوند و وقتی خودش به سمت مبل بود، دست ائل‌آی رو ول کرد و دوید طرف مبل تا بشینه روی اون!  چاره‌ای جز خنده نداشتیم!   بعضی وقتا ما همه‌مون، برای کارای این بچّه هاج و واج می‌مونیم! ...
20 آذر 1392

شیرین کاری‌های سویل‌آی خانم (14) صدای دلنشین سیفون!

یکی از تفریحات سویل‌آی خانم ما، وقتی حوصله‌ش سر رفته و کلافه‌ست و می‌خواد کم‌کم نق بزنه اینه که تو بغل باباش می‌ره دستشویی و سیفون دستشویی رو می‌کشه! کلاً یادش می‌ره که می‌خواسته گریه کنه!!!!! ...
10 آذر 1392

شیرین کاری‌های سویل‌آی خانم (13) رامکال

تازگی‌ها سویل‌آی شیرین من، یه خاصیت جدیدی برای خودش پیدا کرده: نمی‌دونم کارتون رامکال رو یادتون می‌آد یا نه؛ ولی رامکال برای خوردن هر چیزی، اول اون رو توی لیوان آب تمیز می‌شست و بعد می‌خورد. الآن سویل‌آی خانم ما هم سر سفره، موقع نهار یا شام خوردن، دقیقاً همین کار رو می‌کنه! یعنی هر لقمه‌ای یا تیکه‌ی گوشتی یا هر چیز دیگه رو که می‌خواد بخوره، اول می‌اندازه‌تش توی لیوان آب و یه کم تکونش می‌ده و بعد درش می‌آره و می‌خوره‌تش! و قیافه‌ی جدی و اخموش موقع این کار واقعاً دیدنی و خوردنیه! من که دلم می‌خواد همون موقع با همون...
7 آبان 1392

شیرین کاری‌های سویل‌آی خانم (12) حاضرجواب یعنی این!

اینم دو تا فیلم دیگه از سویل‌آی کوچوچک ما، که جواب آبجی‌جونمش رو داده. البته هر دوش پشت سر هم گرفته شده و تقریباً تکرار هم‌دیگه‌ان. این فیلم اولی مکالمه‎‌ی ائل‌آی خانم با سویل‌آی خانم اینم فیلم دومی مکالمه‎‌ی ائل‌آی خانم با سویل‌آی خانم ...
29 مهر 1392

شیرین کاری‌های سویل‌آی خانم (11) گریه‌های الکی

یه چندباری وقتی سویل‌آی خانم ما یه کاری می‌کرد که لازم بود باهاش برخورد (!) بشه، (مثلاً وقتی موهای آبجی‌جونمش یا من رو می‌کشید یا مثلاً وقتی مداد آبجی‌جونمش رو برمی‌داشت و من می‌خواستم ناراحتیم رو از این موضوع بهش بفهمونم) با دستام صورتم رو می‌پوشوندم و براش الکی گریه می‌کردم تا بفهمه که من ناراحتم! حالا یاد گرفته و برای هر چیزی که می‌خواد و ما بهش نمی‌دیم، دستاش رو می‌گیره جلوی چشماش و الکی صدای گریه درمی‌آره و بعدش با شیطنتی که توی چشماشه، تو روی ما می‌خنده. اینم فیلم گریه کردن الکی سویل‌آی خانم ...
29 مهر 1392