ائل‌آی خانمائل‌آی خانم، تا این لحظه: 18 سال و 5 ماه و 17 روز سن داره
سویل‌آی خانمسویل‌آی خانم، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 30 روز سن داره
ایشیل‌آیایشیل‌آی، تا این لحظه: 4 سال و 10 ماه و 16 روز سن داره

یه آسمون با سه تا ماه

شیرین شکرهای من(!)

چند تا عکس که یکی دو هفته‌ پیش (دوشنبه 23 دی 1392) گرفتم 1- ائل‌آی خانم گل من همراه آبجی کوچولوش سویل‌آی   2- ائل‌آی خانم عزیز من   3- این‌جا سویل‌آی خانم خیلی خانمه   اگر دوست داشتین، بقیه عکسا رو توی ادامه‌ی مطلب ببینین 4- شیطنت از چشم سیاش می‌ریزه   5- ائل‌آی خانم مهربون من   6- سویل‌آی خانم داره بوس می‌اندازه   7- بچّه‌م با کلاسه خوب؛ دستشو گذاشته روی دستش   تازه داره شعر هم می‌خونه (البته به سبک خودش)   8- چه...
8 بهمن 1392

شیرین کاری‌های سویل‌آی خانم (24) ترس oO

توی یکی از یادداشت‌های قبلی ( شیرین کاری‌های سویل‌آی خانم (14) )، گفته بودم که یکی از تفریحات سویل‌آی خانم وقتی حوصله‌ش سر می‌ره، کشیدن سیفون دستشویی‌ه. و اصلاً هم از صدای سیفون نمی‌ترسه. با توجه به این موضوع، عجیبه که وقتی جاروبرقی روی زمینه، و سویل‌آی خانم داره باهاش بازی می‌کنه، وقتی به‌طور تصادفی دستش به دکمه‌ی پاورش می‌خوره و جاروبرقی روشن می‌شه، . . . از صدای جاروبرقی سویل‌آی خانم ما پا می‌ذاره به فرار! یه فرار خنده‌دار ...
3 بهمن 1392

شیرین کاری‌های سویل‌آی خانم (23) لقمه :)

صبح سر صبحونه، برای سویل‌آی خانم لقمه گرفتم تا بخوره. دقت نکردم چی‌کار داره می‌کنه ولی دیدم که یکی دوتا از لقمه‌ هایی رو که براش می‌گرفتم، انداخته روی زمین. یه لقمه توی دهنش بود و داشت می‌خوردش؛ لقمه‌ ی بعدی رو که براش گرفته بودم، دادم دستش. لقمه‌ ی جدید رو که گرفت، لقمه‌ ی قبلی رو از دهنش درآورد و انداخت روی زمین! من: لقمه: زمین: سویل‌آی خانم: بقیه‌ی اهالی خانواده: سه‌شنبه 1 بهمن 1392 ساعت 21:11 ...
1 بهمن 1392

شیرین کاری‌های سویل‌آی خانم (22) کوه‌نوردی‌هاش :)

یه صندلی بود توی مطلب " شیرین کاری‌های سویل‌آی خانم (17) کارهای خطرناک! " که گفتم سویل‌آی خانم این‌ور و اون‌ور می‌بردش و می‌رفت روش، ما اون رو برداشتیم و قایمش کردیم . . .       سویل‌آی خانم طی یه سری ابتکارات که از خودش به خرج داد، به جای اون صندلی یکی از صندلی‌ های میز نهارخوری رو صاحب شده و با خودش می‌کشونه این‌ور و اون‌ور و همون کارهای خطرناک رو تکرار می‌کنه.     وروجکی داریم ما 23 دی‌ماه 1392 ساعت 22:12 ...
23 دی 1392

شیرین کاری‌های سویل‌آی خانم (21) وقتی من بیدارم نخوابین :)

امروز ظهر، روی زمین نشسته بودم و تکیه داده بودم به مبل، سرم رو گذاشته بودم روی مبل و چشمام رو هم بسته بودم. سویل‌آی خانم اومد بالای سرم. اول با اون انگشتا ی نازک کوچولوش، موهای ابروهامو گرفت و کشید. خنده‌م گرفت و یه لحظه چشمام رو باز کردم. باز چشمام رو بستم. دوباره دستاشو آورد سمت صورتم. با انگشتای دست چپش ، مژه‌هامو گرفت و ناغافل انگشت سبابه‌ی دست راستش رو فرو کرد توی چشمم. وروجک شیطون بلا 23 دی‌ماه 1392 ساعت 20:31 ...
23 دی 1392

شیرین کاری‌های سویل‌آی خانم (20) گلوله‌ی کاغذی :)

همین الآن، سویل‌آی خانم با خوشحالی تمام، یه سری گلوله گلوله‌های کاغذی مچاله و خیس آورد داد دستم وقتی بازشون کردم، دیدم قبض‌های برق چند دوره‌ی اخیر بوده الآن نمی‌دونم باید بهش بخندم یا براش اَخم کنم !؟؟؟؟ هرچند ...
20 دی 1392

شیرین کاری‌های سویل‌آی خانم (19) پچ پچ :)

دو روزه که سویل‌آی خانم، یاد گرفته (معلومه که از کی از آبجی‌جونمش) می‌آد دم گوش ما پچ پچ می‌کنه. به ترتیب اول می‌آد سراغ من و دم گوش من پچ پچ می‌کنه. بعد می‌ره سراغ باباش و بعد هم سراغ ائل‌آی و دوباره از نو  ...
20 دی 1392

شیرین کاری‌های سویل‌آی خانم (18) کلاه‌برداری تو روز روشن :)

تازگی‌ها سویل‌آی خانم برای خودش روش‌های جدیدی برای رسیدن به اهدافش (!) کشف کرده   موقعیت اوّل: ائل‌آی روی مبل تکی نشسته بود و داشت برای خودش کتاب می‌خوند. سویل‌آی اومد تا کنارش بشینه. دید نمی‌شه. یعنی راحت نبود. رفت وسط اتاق (همون‌جایی که معمولاً دوتایی با ده بیست سی چهلِ ائل‌آی ، بازی قایم موشک‌شونو شروع می‌کنن ) ایستاد و شروع کرد به ده بیست سی چهل کردن. البته درست بلد نیست بگه و فقط صداشو درمی‌آره! با این کار ائل‌آی رو به بازی قایم موشک طلبید و به محض این‌که ائل‌آی اومد، سویل‌آی دوید طرف در ورودی (همون&zwnj...
18 دی 1392

شیرین کاری‌های سویل‌آی خانم (17) کارهای خطرناک!

یکی از جدیدترین کارهایی که سویل‌آی خانم انجام می‌ده اینه که به تازگی یکی از صندلی‌های تاشوی پلاستیکی ائل‌آی رو صاحب شده و هرجا که می‌ره اون رو با خودش می‌بره و می‌ذاره جلوی میز و کابینت‌ها و میز کامپیوتر و حتی جلوی کنسول آینه و از روی صندلی می‌ره بالا و دستش رو می‌رسونه به اون بالاها و هر چی رو که به دستش می‌رسه، می‌کشه و می‌اندازه پایین! و خدا نکنه روی میز یا کابینت چایی یا یه چیز داغ دیگه‌ای باشه. فقط زَهره‌ی منو می‌ترکونه. ...
8 دی 1392