ائل‌آی خانمائل‌آی خانم، تا این لحظه: 18 سال و 5 ماه و 26 روز سن داره
سویل‌آی خانمسویل‌آی خانم، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 8 روز سن داره
ایشیل‌آیایشیل‌آی، تا این لحظه: 4 سال و 10 ماه و 25 روز سن داره

یه آسمون با سه تا ماه

شیرین کاری‌های سویل‌آی خانم (18) کلاه‌برداری تو روز روشن :)

1392/10/18 0:19
نویسنده : مریم خانم
288 بازدید
اشتراک گذاری

تازگی‌ها سویل‌آی خانم برای خودش روش‌های جدیدی برای رسیدن به اهدافش (!) کشف کرده عینک نیشخند

 

موقعیت اوّل:

ائل‌آی روی مبل تکی نشسته بود و داشت برای خودش کتاب می‌خوند. سویل‌آی اومد تا کنارش بشینه. دید نمی‌شه. یعنی راحت نبود. رفت وسط اتاق (همون‌جایی که معمولاً دوتایی با ده بیست سی چهلِ ائل‌آی، بازی قایم موشک‌شونو شروع می‌کنن) ایستاد و شروع کرد به ده بیست سی چهل کردن. البته درست بلد نیست بگه و فقط صداشو درمی‌آره!

با این کار ائل‌آی رو به بازی قایم موشک طلبید و به محض این‌که ائل‌آی اومد، سویل‌آی دوید طرف در ورودی (همون‌جایی که همیشه چشم می‌ذارن) و دوباره ده بیست سی چهل کرد خنده که یعنی چشم گذاشته.

ائل‌آی به طرف آشپزخونه دوید تا قایم بشه (جایی که اکثراً قایم می‌شه) و طبق معمول منتظر سویل‌آی بود تا بیاد و پیداش کنه.

امّــــــــــــــــــــــا

سویل‌آی خانم نه گذاشت و نه برداشت مستقیم دوید طرف مبل و با سرعت تمام نشست روی مبلی که ائل‌آی خانم روش نشسته بود. خنده قهقهه خنده

 

موقعیت دوّم:

ساعت ده و نیم شب بود و ائل‌آی خانمَم خوابیده بود از خود راضی. یه موقع متوجه شدیم که سویل‌آی خانم داره می‌ره طرف اتاق ائل‌آی. وقتی بابا رفت تا ببینه که سویل‌آی برای چی رفته توی اتاق، دید که سویل‌آی خانم نشسته روی سر ائل‌آی ناراحت.

بابا، دست سویل‌آی خانم رو گرفت و آوردش از اتاق بیرون خیال باطل.

سویل‌آی خانم از بابا آب خواست . . .

امّــــــــــــــــــــــا

تا بابا رفت که از آشپزخونه آب بیاره، از دست بابا فرار کرد و رفت به سمت اتاق ائل‌آی و دوباره نشست روی سر ائل‌آیِ طفلکم آخ که خواب بود. هورا

 

موقعیت سوّم:

این دفعه نوبت من بود! نیشخند (چیه؟؟؟ مگه من چیم کمتر از ائل‌آی و باباشه؟؟؟مژه)

پشت کامپیوتر نشسته بودم و برای خودم مشغول بودم. سویل‌آی خانم هم با آبجی‌جونمش مشغول بازی بودن. سویل‌آی خانم اومد سراغ من و آب خواست خیال باطل. بلند شدم تا براش آب بیارم . . .

امّــــــــــــــــــــــا

برگشتم و دیدم نشسته روی صندلی من و داره تلاش می‌کنه بچرخونتش و وقتی منو دید کلی از اینا نیشخند بهم تحویل داد و تو روی من خندید. خنده قهقهه خنده قهقهه خنده گریه

توضیح نیشخند: اون شکلک آخری که می‌بینین اشک شوقه؛ نیشخند برای دخمل یک سال و نیمه‌مون، که همه‌مونو حریفه عینک

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

خاله عسل
19 دی 92 18:53
هووررررررراااااا اين كوچولوئه فوق‌العاده شيطونههههههه وليييييييي خعييييليييييي شلوغههههههدوس ندارم ائل‌آي جونمو اذيت كنههههه آبجي مراقبشون باش
مریم خانم
پاسخ
چشم عزیز دلم