شیرین کاریهای سویلآی خانم (23) لقمه :)
صبح سر صبحونه، برای سویلآی خانم لقمه گرفتم تا بخوره. دقت نکردم چیکار داره میکنه ولی دیدم که یکی دوتا از لقمه هایی رو که براش میگرفتم، انداخته روی زمین. یه لقمه توی دهنش بود و داشت میخوردش؛ لقمه ی بعدی رو که براش گرفته بودم، دادم دستش. لقمه ی جدید رو که گرفت، لقمه ی قبلی رو از دهنش درآورد و انداخت روی زمین! من: لقمه: زمین: سویلآی خانم: بقیهی اهالی خانواده: سهشنبه 1 بهمن 1392 ساعت 21:11 ...