ائل‌آی خانمائل‌آی خانم، تا این لحظه: 18 سال و 5 ماه و 18 روز سن داره
سویل‌آی خانمسویل‌آی خانم، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه سن داره
ایشیل‌آیایشیل‌آی، تا این لحظه: 4 سال و 10 ماه و 17 روز سن داره

یه آسمون با سه تا ماه

چهارشنبه سوری

ما چهارشنبه سوری و ایام عید رو رفتیم ارومیه. و خود چهارشنبه سوری رو هم منزل آقاجون بودیم. بعد از آتیش‌بازی (به نحو کاملاً استاندارد ) و صرف شام، بچّه‌ها رو برداشتیم و رفتیم قاشق‌زنی . اون وسیله‌هایی که توی عکسا مشاهده می‌شن، متعلق هستن به زمان بچّگی بابا و عمو مهدی؛ که چند روز قبلش از توی انباری بیرون آورده شدن، تمیز شدن و غبار و زنگار سالیان از اون‌ها زدوده شد و با رنگ نقره‌ای خوشگل شدن و جهت امر خطیر و به یاد موندنی قاشق‌زنی توسط بچّه‌ها مورد استفاده قرار گرفتن. طرز استفاده از این وسیله به این شکل بوده که شخصی که قصد قاشق‌زنی داشته، این وسیله رو (که به ترکی بهش « چِجاوا » گ...
30 ارديبهشت 1393

شیرین‌کاری‌های سویل‌آی خانم (26) بازی کردناش!

تازگی‌ها سویل‌آی خانم پشت هر چیزی که دوست داره (مثل مبل یا میز) قایم می‌شه و بعد سرشو می‌آره بیرون می‌گه: " دالّا "   البته دالّا ی سویل‌آی خانم، همون دالّی خودمونه   ...
26 فروردين 1393

شیرین‌‎کاری‌های سویل‌آی خانم (25) آدامس جویدن سویل‌آی قشنگم :)

دیروز سویل‌آی خانم یاد گرفت که آدامسش رو بجوه و اون رو فوری (مثل شکلات) قورتش نده! بار اول، یه نصفه آدامس (اندازه‌ی دهن کوچولوش ) بهش دادم و در عرض سی ثانیه قورتش داد. برای بار دوم، یه نصف آدامس دیگه بهش دادم و آدامس خودم رو بهش نشون دادم و گفتم: "ببین؛ نباید آدامستو قورت بدی." آبجی جونمش هم آدامس خودشو نشون سویل‌آی خانم داد و گفت: "منم دارم می‌جوم ببین؛ نباید آدامستو قورت بدی." اون موقع توی آژانس بودیم و داشتیم جایی می‌رفتیم. برای همین موضوع آدامس سویل‌آی خانم فراموش شد. حدود یک‌ساعت بعد، برای دخترام شیر خریدیم تا بخورن، سویل‌آی خانم وقتی نیِِِ شیر رو توش گذاشتم، آدام...
19 فروردين 1393

سال نو مبارک

23 اسفند 92، رفتیم ارومیه . و تا 16 فروردین 93 ، اون‌جا بودیم. توی این مدت به بچّه‌ها و همین‌طور به ما، خیلی خوش گذشت. به مرور عکس‌های بچّه‌ها رو می‌ذارم. ولی قبل از هر چیز:       سال نوی همه مبارک   اینم از طرف من: امسال سال اسب هست و امیدوارم برای همه سال خوبی باشه. ترتیب نام‌های حیوانی سال‌ها را ابونصر فراهی در نصاب الصبیان چنین به نظم درآورده است: (از ویکی‌پدیا )   مـوش و بقـر و پلنـگ و خرگـوش شمــار                       زا...
18 فروردين 1393

ائل‌آی خانم و برنامه‌ی عمو پورنگ! (2)

ائل‌آی خانم روز چهارشنبه توی برنامه‌ی عموپورنگ شرکت کرد. این عکس تیپشه توی برنامه عموپورنگ :   و دو سه دقیقه از فیلمش رو هم به محض این‌که آپلود کردم، این‌جا می‌گذارم.   طبق قول قبلی؛ اینم فیلم 5 دقیقه‌ای عموپورنگ با حضور ائل‌آی خانم البته توصیه نمی‌شه چون حجمش 30 مگابایته. مگر این‌که نصف شب دانلودش بفرمایین  شنبه 17 اسفندماه 1392 ساعت 19:17   ...
20 اسفند 1392

ائل‌آی خانم و برنامه‌ی عمو پورنگ!

چهارشنبه، 14 اسفندماه 1392 ساعت 4 بعدازظهر، (یعنی فردا) ائل‌آی خانم توی برنامه‌ی عمو پورنگ که از شبکه‌ی دو قراره پخش بشه شرکت می‌کنه. از همه‎‌ی دوستان دعوت می‌کنم که برنامه‌ی عمو پورنگ رو که مزین شده با حضور انور ائل‌آی خانم ما، از دست ندن   قدماتون سر چشم البته ساعت پخش دقیقش 4:15 هست و     سه‌شنبه 13 اسفندماه 1392 ساعت 20:19 ...
13 اسفند 1392

اغذیه‌ی نشاط ستارخان ؛)

دیشب رفته بودیم اغذیه‌ی نشاط اوائل خیابون ستارخان (از سمت میدون توحید) پیتزا یی که برای ائل‌آی خانم سفارش داده بودیم، قبل از این‌که برسونتش روی میز، از دستش لیز خورد و برگشت و افتاد روی زمین با باباش رفتن و یه سفارش دیگه دادن. دوباره شماره‌ی پیتزا ی ائل‌آی خانم رو خوندن و ایشون همراه باباش رفت تا پیتزا ش رو بگیره، وقتی به متصدی تحویل پیتزا گفته بودن که پیتزا ش افتاده روی زمین، یه پیتزا ی دیگه به ائل‌آی خانم دادن و گفتن که برین و قبض‌تون رو پس بدین و پول‌تون رو هم پس بگیرین؛ چون قانون این‌جا اینه که اگه یه پیتزا یی (به طور کامل و اتّفاقی) از دست مشتری...
13 اسفند 1392

ائل‌آیِ شکموی من!

یه روز توی اواخر سال تحصیلی 91 - 1390 که ائل‌آی خانم ما شیش سالش بود و به پیش دبستانی می‌رفت، یعنی اولین روز بعد از تعطیلات عید 91، وقتی برگشت خونه من متوجه لکه‌هایی روی مانتو و مقنعه‌ی سفیدش شدم. احساس کردم شبیه لکه‌های آش باشه از خودش که پرسیدم جواب داد که توی مدرسه آش نذری می‌دادن و اون و دوستش رفتن گرفتن و خوردن. ولی خانمی که آش رو می‌داده گفته بود باید فردا هر کدومتون 500 تومن بیارین! ولی ائل‌آی دلیلش رو نفهمیده بود. وقتی ازش پرسیدم که نذری رو کجای مدرسه می‌دادن، متوجه شدم که رفته بود و از بوفه‌ی مدرسه آش گرفته بود ولی فکر کرده بود نذریه . ...
8 اسفند 1392

ائل‌آیِ شیرین زبون من! (2)

جهت این‌که بدونم به موقع‌ش به ائل‌آی خانم، باید عرق نعناع بدم یا نبات داغ ، جای معده و روده‌ ش رو بهش یاد داده بودم و وقتی دلش درد می‌کرد، خودش  می‌گفت که معده‌ ش درد می‌کنه یا روده‌ ش و حتی دیگه خودش تشخیص می‌داد که باید عَیَه مَعنا بخوره یا نبات و وقتی ازش می‌پرسیدن توی سرت چی داری؟ می‌گفت: « عَعل » وقتی هم ازش می‌پرسیدن توی دلت چی داری؟ می‌گفت: « معده یوده » چهارشنیه 7 اسفند 1392 ساعت 21:22 ...
7 اسفند 1392