ائل‌آی خانمائل‌آی خانم، تا این لحظه: 18 سال و 5 ماه و 19 روز سن داره
سویل‌آی خانمسویل‌آی خانم، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 1 روز سن داره
ایشیل‌آیایشیل‌آی، تا این لحظه: 4 سال و 10 ماه و 18 روز سن داره

یه آسمون با سه تا ماه

شیرین کاری‌ها و شیرین‌زبونی‌های سویل‌آی خانم (40-7) (کدبانوی من)

حتماً تو شبکه‌های اجتماعی یا اینترنت، با این کاریکاتور برخورد کردین:   چند روز پیش من از یه شیرینی خونگی عکس گرفتم که برای یه آشنا بفرستم، و خب سویل‌آی خانم هم این موضوع‌رو دیده بود.   امروز صبح بعد از این‌که چایی صبحونه‌شو هم زد و شیرینش کرد، با قیافه‌ی حق‌به جانب و طلبکارانه به من گفت: «به‌به چقد چاییه؛ به‌به چقد حوشمزه‌ست؛ به‌به چقد شیرینه؛ مامان بیا عکس بگیر» ...
11 دی 1393

شیرین کاری‌ها و شیرین‌زبونی‌های سویل‌آی خانم (39-6) (زبل خان 2)

چند دقیقه نشستم سر گوشی تا رویدادهای جدیدشو چک کنم، سویل‌آی خانم اومد بالای سرم و گوشی خودش و دراز کرد سمت من و گفت: «عبض کنیم؛ این مال تو، این مال من»   توضیح این‌که: گوشی سویل‌آی خانم، درواقع اسباب‌بازی ائل‌آی خانم بوده و یه آتاری دستیه که تقریباً دیگه چیزی ازش نمونده. ...
11 دی 1393

شیرین‌زبونی‌های سویل‌آی خانم (5)

داشتم پیاز خرد می‌کردم برای نهار. اشک چشمام سرازیر بود. سویل‌آی خانمم اومد توی آشپزخونه. اشکامو با دستای کوچولوش پاک کرد، موهامو نوازش کرد و گفت: «نازی نازی. اِیّه نکون. من دوستت دارم» ...
6 دی 1393

شیرین‌زبونی‌های سویل‌آی خانم (4)

سویل‌آی خانم به پرتقال می‌گه « پرتالاق » ائل‌آی خانم هم می‌گفت « بوگالا »       البته دوستی داشتم که وقتی ائل‌آی سه سالش بود، یه پسر سه ساله و یه دختر چهار ساله داشت. پسرش به پرتقال می‌گفت پرتالاق (یادشون به خیر) ...
6 دی 1393

شیرین‌زبونی‌های سویل‌آی خانم (3)

سویل‌آی بعضی از کلماتی رو که برای اولین بار می‌شنوه، به صورت بامزّه‌ای اونا رو ادا می‌کنه: کلیپس آبجی‌جونمشو روی میز دید و گفت: منم پلیکس می‌خوام. البته بعدش هم گفته پلیسک امیرعلی : اَرَم‌علی ، و وقتی باهاش تمرین کردیم که بگه امیرعلی، گفت: اَریم‌علی سرما خورده بود، بهش گفتم بیا قطره بریزم تو بینی‌ت تا کیپ نشه. گفت: نیمی‌خوام، پیک نیمی‌شه!   و خیلی تلاش می‌کنه که توی جمله‌هاش، از کلمه‌هایی مثل واقعاً، کاملاً، اصلاً و .... استفاده کنه   سه‌شنبه 11 آذر 1393 ...
11 آذر 1393

یک روز خوب برای بچه‌ها (ارومیه)

تیرماه که ارومیه بودیم، بچه‌ها رو زود زود برای تفریح و بازی به پارک می‌بردیم. عکس‌های این یادداشت به یکی از همین گردش‌ها مربوطن.   توضیح عکس: از سمت راست سوگل خانم (دختر عموی خودم)، ائل‌آی خانم و سویل‌آی خانم توی صف ترامپولین نشستن تا نوبتشون بشه. البته سویل‌آی خانم ترسید و نپرید     توضیح عکس: ائل‌آی و سوگل در حال پریدن ...
31 شهريور 1393

شیرین کاری‌های سویل‌آی خانم (37) کفش نو!

حدود دو ـ سه هفته پیش که رفته بودیم تا برای ائل‌آی کیف و کفش مدرسه‌شو تهیه کنیم، برای سویل‌آی خانم هم کفش خریدیم. دو سه روز بعدش شب بعد از این‌که خودش خوابیده بود با این صحنه مواجه شدم: ...
20 شهريور 1393

شیرین‌زبونی‎های سویل‌آی خانم (2)

سویل‌آی بیشتر اوقات کلمه‌ها رو سر جاشون استفاده می‌کنه ولی بعضی مواقع هم نه!   هول نده: دو هفته پیش براش کفش جدید گرفتیم . چون خیلی به کفشاش علاقه پیدا کرده، دو روز اول کفشا رو از پاش درنمی‌آورد. یا اگه درمی‌آورد، سریع دوباره اونارو می‌پوشید. یه بار وقتی کفشاشو از پاش درآورده بود و گذاشته بودشون زیر پا، دولّا شدم تا برشون دارم، سویل‌آی داد زد: « هول نده! هول نده! » (منظورش این بود که دست نزن )   لالا: سویل‌آی خانمو بردمش دستشویی تا دستاشو بشورم، چشمش خورد به بطری صابون مایع که کم مونده بود تموم بشه و به من نشونش داد و گفت: « صابو...
14 شهريور 1393