ائل‌آی خانمائل‌آی خانم، تا این لحظه: 18 سال و 5 ماه و 19 روز سن داره
سویل‌آی خانمسویل‌آی خانم، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 1 روز سن داره
ایشیل‌آیایشیل‌آی، تا این لحظه: 4 سال و 10 ماه و 18 روز سن داره

یه آسمون با سه تا ماه

شیرین کاری‌های سویل‌آی خانم (14) صدای دلنشین سیفون!

یکی از تفریحات سویل‌آی خانم ما، وقتی حوصله‌ش سر رفته و کلافه‌ست و می‌خواد کم‌کم نق بزنه اینه که تو بغل باباش می‌ره دستشویی و سیفون دستشویی رو می‌کشه! کلاً یادش می‌ره که می‌خواسته گریه کنه!!!!! ...
10 آذر 1392

شیرین کاری‌های سویل‌آی خانم (13) رامکال

تازگی‌ها سویل‌آی شیرین من، یه خاصیت جدیدی برای خودش پیدا کرده: نمی‌دونم کارتون رامکال رو یادتون می‌آد یا نه؛ ولی رامکال برای خوردن هر چیزی، اول اون رو توی لیوان آب تمیز می‌شست و بعد می‌خورد. الآن سویل‌آی خانم ما هم سر سفره، موقع نهار یا شام خوردن، دقیقاً همین کار رو می‌کنه! یعنی هر لقمه‌ای یا تیکه‌ی گوشتی یا هر چیز دیگه رو که می‌خواد بخوره، اول می‌اندازه‌تش توی لیوان آب و یه کم تکونش می‌ده و بعد درش می‌آره و می‌خوره‌تش! و قیافه‌ی جدی و اخموش موقع این کار واقعاً دیدنی و خوردنیه! من که دلم می‌خواد همون موقع با همون...
7 آبان 1392

شیرین کاری‌های سویل‌آی خانم (12) حاضرجواب یعنی این!

اینم دو تا فیلم دیگه از سویل‌آی کوچوچک ما، که جواب آبجی‌جونمش رو داده. البته هر دوش پشت سر هم گرفته شده و تقریباً تکرار هم‌دیگه‌ان. این فیلم اولی مکالمه‎‌ی ائل‌آی خانم با سویل‌آی خانم اینم فیلم دومی مکالمه‎‌ی ائل‌آی خانم با سویل‌آی خانم ...
29 مهر 1392

شیرین کاری‌های سویل‌آی خانم (11) گریه‌های الکی

یه چندباری وقتی سویل‌آی خانم ما یه کاری می‌کرد که لازم بود باهاش برخورد (!) بشه، (مثلاً وقتی موهای آبجی‌جونمش یا من رو می‌کشید یا مثلاً وقتی مداد آبجی‌جونمش رو برمی‌داشت و من می‌خواستم ناراحتیم رو از این موضوع بهش بفهمونم) با دستام صورتم رو می‌پوشوندم و براش الکی گریه می‌کردم تا بفهمه که من ناراحتم! حالا یاد گرفته و برای هر چیزی که می‌خواد و ما بهش نمی‌دیم، دستاش رو می‌گیره جلوی چشماش و الکی صدای گریه درمی‌آره و بعدش با شیطنتی که توی چشماشه، تو روی ما می‌خنده. اینم فیلم گریه کردن الکی سویل‌آی خانم ...
29 مهر 1392

شیرین‌کاری‌های سویل‌آی خانم (10) بای بای

سویل‌آی خانم شیطون بلای ما وقتی حوصله‌ش سر می‌ره، هوس بیرون رفتن می‌کنه و می‌ره تاتا (کفش) هاشو ورمی‌داره، بعدش بوس می‌اندازه و می‌ره دم در می‌ایسته و با تکون دادن دستاش و گفتن «  نای  نای   » با ما خداحافظی می‌کنه. وقتی هم که ازش می‌پرسیم کجا می‌خوای بری، جواب می‎ده « دَدَر » ولی خُب معمولاً جایی نمی‌تونه بره مگر این‌که خودمون هم بخواهیم بریم بیرون. اینم فیلم بای بای کردن سویل‌آی شیرین زبون ما ...
29 مهر 1392

شیرین کاری‌های سویل‌آی کوچولوی من (9)

از وقتی برگشتیم تهران، سویل‌آی خانم عصرها که باباش از سر کار می‌آد خونه، می‌ره شلوارک لی‌شو می‌آره می‌ده دست باباش، بعد با لحن مخصوص به خودش می‌گه: « بــــــابــــــــا . . . دَ دَ ». بابا هم با خوشحالی حاضرش می‌کنه و می‌برتشون دَدَر! ...
10 مهر 1392

اولین پیاده‌روی سویل‌آی خانم

امروز سویل‌آی خانم اولین پیاده‌روی عمرش رو تجربه کرد. اونقدر راه رفت که من و ائل‌آی رو حسابی خسته کرد. تقریباً حدود دو کیلومتر راه رفت اونم به  تنهایی. از خونه‌ی مامانم اینا که بیرون اومدیم تا خود پاساژ صدر و کلی هم داخل پاساژ پیاده راه رفت. گاهی دستش رو به من یا به ائل‌آی می‌داد گاهی هم جیغ‌زنان دستش رو نمی‌داد و خودش راه می‌رفت. این پیاده‌روی طولانی حدود دو ساعت طول کشید.  وقتی برگشتیم خونه کف پنجه‌های پاهای من داشتن می‌ترکیدن ولی سویل‌آی خانم هنوز دوست داشت راه بره و راه بره و راه بره. ادامه مطلب بعداً اضافه شد.   ...
19 شهريور 1392

شیرین کاری‌های سویل‌آی خانم (7) اولین نقاشی

سویل‌آی خانم یه مدتیه که علاقه خاصی به مداد و خودکار و هر چیزی که بتونه باهاش خط خطی کنه پیدا کرده. اوایل هم فقط صورت عکسای مجله‌ها رو خط خطی می‌کرد. و اینک اولین نقاشی رسمی سویل‌آی عزیزم ...
9 شهريور 1392