ائلآی بازیگوش من! (2)
یکی از بازیهای ائلآی با من، وقتیکه سه سال یا سه سال و نیمش بود، "مامان بازی" بود. به این ترتیب که میاومد و به من میگفت: "مامان! میآی تو دخترم بشی منم مامانت بشم؟" و من هم قبول میکردم. ولی این بازی از صبح که شروع میشد دیگه تا شب که ائلآی خوابش بگیره، تمومی نداشت. و جالب بازی اونجا بود که تمام کارای روزمرّهش رو هم توی بازی انجام میدادیم:
مثلاً وقتی تشنهش بود میگفت:
"دخترم! منو بگیر بغلت تا لیوانمو پُرِ آب کنم!"
یا وقتی میرفت دستشویی میگفت:
"دخترم! بیا منو بشور!"
یا اگر تلفن زنگ میخورد، کسی که پشت خط بود باید حتماً بهش میگفت: "ائلآی خانم، من با دخترتون کار دارم!" تا ائلآی عزیرم راضی میشد گوشی رو بده به من و میگفت:
"دخترم! بیا تلفن با شما کار داره!"
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی